wort dictionary
FADE

zwei

Kardinalzahl

۱. دو

مثال‌ ها:

دو اتومبیل / کودک، دو تا ماشین / بچه [عا]

zwei Autos/ Knder

دو نفر

zwei Personen

ما دو نفر، ما دو تا [عا]، من و تو

wir zwei

حریفِ دو نفر شدن

es mit zweien aufnehmen können

به جای / به اندازۀ دو نفر کار کردن

für zwei arbeiten usw.

یک روز در میان، دو روز به دو روز، هر دو روز یک بار

alle zwei Tage

این کار کارِ یک نفر نیست؛ [مج:] یک دست صدا ندارد

dazu gehören zwei

دو نفری، دو تایی

zu zweien

دو به دو، دو نفر به دو نفر، دو تا دو تا، جفت جفت [عا]

zwei zu zwei; zu zweien [gingen sie hintereinander]