zuvorkommen
intransitiv۱. پیشدستی کردن بر
jmdm. zuvorkommen
۲. جلوی چیزی را پیشاپیش گرفتن، چیزی را پیشگیری کردن
einem Angriff, Vorwurf usw.
۱. پیشدستی کردن بر
jmdm. zuvorkommen
۲. جلوی چیزی را پیشاپیش گرفتن، چیزی را پیشگیری کردن
einem Angriff, Vorwurf usw.