zuvor
temporal۱. قبل از آن، پیش از آن، قبلش [عا]؛ قبلاً؛ [نیز:] ابتدا، اول
مثال ها:
روزِ قبل از آن
am Tag zuvor
کمی قبل از آن
kurz zuvor
قبل از هر چیز تشکرِ فراوانِ مرا بپذیرید
zuvor meinen besten Dank
ما او را قبلاً / تا به حال ندیده ایم
wir haben ihn nie zuvor gesehen
اول بهتر است مطمئن شوی که
du solltest dich zuvor vergewissern, ob
اول باید تلفن کنم
ich muss zuvor noch telefonieren