wort dictionary
FADE

zunehmen

intransitiv

۱. بیشتر شدن، زیاد (تر) شدن، افزایش یافتن؛ بالا رفتن؛ فزونی یافتن، فزونی گرفتن

مثال‌ ها:

نیاز به کارگرِ متخصص / نفوذِ او بیشتر شده است

der Bedarf an Facharbeitern/ sein Einfluss hat zugenommen

تعدادِ سوانحِ رانندگی رو به افزایش است / دارد بیشتر می شود

die Zahl der Verkehrsunfälle nimmt zu

هوا سرد تر شده بود

die Kälte hatte zugenommen

مسن تر شدن

an Jahren zunehmen

شدید تر شدن، شدت یافتن

an Stärke zunehmen (Wind usw.)

عبارات کاربردی:

ماه رو به بدر می رود

der Mond nimmt zu

روزها بلند تر می شوند

die Tage nehmen zu

۲. شدت گرفتن، بیشتر شدن

Wind, Regen, Schmerzen, Beifall usw.

۳. وزنِ کسی بالا رفتن / بیشتر شدن، چاقتر شدن

an Gewicht

مثال‌ ها:

وزنم (یک کیلو و نیم) بالا رفته است

ich habe (3 Pfund) zugenommen

۴. (دانه) اضافه کردن

itr.; itr. (beim Stricken)