zerstreuen
transitiv۱. پراکنده / پخش کردن، پراکندن؛ [فیزیک، نور:] پخشیدن
Blätter, Menschen usw.
۲. پراکنده / پخش شدن
sich zerstreuen (Menge)
۳. خود را مشغول / سرگرم کردن (با)، سرِ خود را گرم کردن (با)
sich zerstreuen (mit) (sich ablenken)
۴. مشغول / سرگرم کردن، سرِ کسی را گرم کردن
jmdn. ablenken
۵. رفع / بر طرف / مرتفع کردن
Zweifel usw.