zerschellen
intransitiv۱. خُرد شدن، تکه تکه شدن
مثال ها:
به تخته سنگها / به کوهی بر خوردن و خرد شدن
an den Klippen/ an einem Berg zerschellen
۱. خُرد شدن، تکه تکه شدن
به تخته سنگها / به کوهی بر خوردن و خرد شدن
an den Klippen/ an einem Berg zerschellen