wort dictionary
FADE

werden

intransitiv

۱. شدن؛ گشتن

مثال‌ ها:

چاق / خسته / سرخ شدن

dick/ müde/ rot werden

شصت ساله شدن

60 (Jahre alt) werden

پیش از آنکه شب شود / تاریک شود

bevor es Abend/ dunkel wird

کم کم دارد برایم روشن می شود چه می خواهد

langsam wird mir klar, war er will

ناگهان حالش به هم خورد / سرش گیج رفت

plötzlich wurde (es) ihm schlecht/ schwindlig

پزشک شدن

Arzt werden

بعدها می خواهی چه (کاره) بشوی؟

was willst du später werden?

زنِ او شد

sie wurde seine Frau

پدر شدن

Vater werden

این خانه دارد کم کم خانه می شود / چیزی می شود

das Haus wird allmählich ugs.

عکسها چطور شد / چطور از آب در آمد؟

wie sind die Fotos geworden? ugs.

عبارات کاربردی:

مادرانِ آینده، زنانِ باردار

werdende Mütter

درست می شود، یک طوری می شود

es wird schon werden ugs.

۲. چیزی شدن؛ تبدیل / مبدل / بدل شدن به؛ [نیز:] رسیدن به؛ انجامیدن به

werden zu; werden aus (sich entwickeln)

مثال‌ ها:

(تبدیل به) سنگ شدن

zu Stein werden

متخصص شدن

zu einem Fachmann werden

یک شبه از گدایی به پادشاهی رسید، گدا بود و یک شبه پادشاه شد

er wurde über Nacht vom Bettler zum König

از کرم پروانه پدید می آید، کرم به پروانه تبدیل می شود

aus den Raupen werden Schmetterlinge

آن معامله به جایی نرسید

aus dem Geschäft ist nichts geworden

(نتیجه) چه شد؟ قضیه به کجا رسید / انجامید؟

was ist daraus geworden?

عاقبتشان چه شد؟ کارشان به کجا رسید / انجامید؟

was ist aus ihnen geworden?