weil
Konjunktion۱. چون؛ زیرا، برای اینکه [عا]؛ از آنجا که؛ [نیز:] حالا که، اکنون که، حال که
مثال ها:
غمگین است چون / زیرا ...
er ist traurig, weil ...
چون / از آنجا که تب داشتم نتوانستم ...
weil ich Fieber hatte, konnte ich ...
من این را از این رو می گویم که ...
das sage ich deshalb, weil ...
حالا که در این باره صحبت می کنیم مایلم ...
weil wir gerade davon sprechen, möchte ich ...
او که اهلِ فن است در این زمینه ورزیده است
er ist - weil Fachmann - auf diesem Gebiet versiert
این کتابِ پر از غلط و در نتیجه بد
das schlechte, weil fehlerhafte Buch