vorstellen
transitiv۱. معرفی کردن به
jmdn./ etwas jmdm. vorstellen
اجازه بفرمایید همکارم را به شما معرفی کنم
darf ich Ihnen meinen Mitarbeiter vorstellen?
اختراعِ تازه ای را به مردم معرفی کردن
eine neue Erfindung der Öffentlichkeit vorstellen
۲. خود را معرفی کردن به
sich (jmdm.) vorstellen
سلام (عرض می کنم) من ... / اسمِ من ... است
darf ich mich vorstellen: Hans X
خود را به رأی دهندگان معرفی کردن
sich den Wahlern vorstellen
۳. [برای انجامِ مصاحبه] مراجعه کردن به / رفتن به
sich vorstellen (bei einer Firma usw.)
۴. پیشِ خود مجسم / تصور کردن، به تصور آوردن؛ تصور / فکر کردن؛ [نیز:] باور کردن، باورش شدن
sich etwas vorstellen
تصور می کردم وضع بد تر از اینها باشد
das hatte ich mir schlimmer vorgestellt
من خانۀ قدیممان را هنوز خوب می توانم پیشِ خودم مجسم کنم
unser altes Haus kann ich mir noch gut vorstellen
اصلاً تصورش را هم نمی توانم بکنم، هیچ باورم نمی شود
so etwas kann ich mir gar nicht vorstellen
فکر نکن کارِ آسانی است، به این آسانیها نیست
stell dir das nicht so leicht vor!
۵. استنباط / برداشت کردن از، فهمیدن از؛ برای کسی مفهومی / معنایی داشتن
sich etwas vorstellen unter Dat.
۶. (به معنای چیزی) بودن؛ حکمِ چیزی را داشتن، در حکمِ / به منزلۀ چیزی بودن
darstellen
این علامت معنیش چیست / یعنی چه؟
was soll denn dieses Zeichen vorstellen?
۷. جلو تر گذاشتن؛ [نیز:] جلوِ چیزی گذاشتن
vorrücken
۸. (عقربۀ) ساعت را جلو تر بردن / کشیدن
die Uhr vorstellen