wort dictionary
FADE

voraus

modal

۱. پیش / جلو بودن از؛ برتر بودن از

voraus sein Dat.

مثال‌ ها:

(در ورزش) از دیگران پیش / برتر بودن

(im Sport) den anderen voraus sein

از عصرِ خود فرسنگها پیش بودن

seiner Zeit weit voraus sein

۲. از پیش، از قبل، قبلاً؛ پیشاپیش؛ پیشکی [عا]

im Voraus

مثال‌ ها:

از قبل از کسی تشکر کردن

jmdm. im Voraus danken

(پولِ چیزی را) پیش / پیشاپیش پرداختن

im Voraus zahlen