verraten
transitiv۱. افشا / برملا کردن (برای)؛ لو دادن (به)؛ گفتن (به)
(jmdm.) etwas verraten (Geheimnis, Plan; Versteck usw.)
مثال ها:
می توانی به من بگویی چرا؟
kannst du mir verraten, warum?
لطفأ به کسی نگویید
bitte nichts verraten! [es soll eine Überraschung sein]
۲. خود را لو دادن، قصدِ خود را آشکار کردن
sich verraten
۳. خیانت کردن به؛ لو دادن
Freund usw.
۴. آشکار کردن، نشان دادن، گویای چیزی بودن؛ رساندن؛ بروز دادن
erkennen lassen, zeigen
مثال ها:
قیافه اش همه چیز را می رساند / گویای همه چیز بود
seine Miene verriet alles