verordnen
transitiv۱. تجویز کردن (برای)
(jmdm.) etwas verordnen
۲. مقرر کردن، مقرر داشتن
gesetzlich
مثال ها:
بدین وسیله مقرر می گردد / می دارد که
es wird hiermit verordnet, dass
۱. تجویز کردن (برای)
(jmdm.) etwas verordnen
۲. مقرر کردن، مقرر داشتن
gesetzlich
بدین وسیله مقرر می گردد / می دارد که
es wird hiermit verordnet, dass