wort dictionary
FADE

vermeiden

transitiv

۱. پرهیز / اجتناب / دوری کردن از؛ خودداری کردن از

مثال‌ ها:

چاره ای نیست، اجتناب ناپذیر است

das lässt sich nicht vermeiden

سعی می کرد چشمش به چشمِ او نیفتد / با او روبرو نشود

er vermied es, sie anzusehen/ ihr zu begegnen