wort dictionary
FADE

verdienen

transitiv/intransitiv

۱. درامد / عایدی داشتن، (پول) در آوردن؛ به دست آوردن؛ عایدِ کسی شدن، دستِ کسی را گرفتن

Geld

مثال‌ ها:

چقدر درامد دارد / (پول) در می آورد؟

wie viel verdient er?

درامدِ بدی ندارد، پولِ بدی در نمی آورد

er verdient nicht schlecht

از این راه پولِ زیادی می توان به دست آورد / در آورد

damit kann man viel Geld verdienen

از جنسی پنجاه درصد عایدِ کسی شدن / (پول) در آوردن

an einer Ware 50 Prozent verdienen

هزینۀ تحصیلِ خود را در آوردن

sich das Studium selbst verdienen

۲. سزاوارِ / مستحقِ / مستوجب چیزی بودن؛ حقِ کسی بودن؛ سزای کسی بودن

tr. (Strafe usw.)

مثال‌ ها:

سزاوارِ گذشت نیست

er verdient keine Gnade

سزایش / حقش همین بود

er hat es nicht anders/ nicht besser verdient

۳. شایستۀ / سزاوارِ چیزی بودن، درخورِ چیزی بودن؛ استحقاقِ / شایستگیِ چیزی را داشتن

tr. (Anerkennung, Vertrauen usw.)

مثال‌ ها:

او استحقاقِ این زن را ندارد

er hat diese Frau nicht verdient