wort dictionary
FADE

verbessern

transitiv

۱. اصلاح / تکمیل / بهتر کردن

Erfindung, Verfahren usw.

۲. بهبود بخشیدن، بهتر کردن

Beziehungen usw.

مثال‌ ها:

به وضعِ مالیِ خود سر و صورتی دادن، وضعِ مالیِ خود را بهتر کردن / بهبود بخشیدن

seine finanzielle Lage verbessern

۳. بالا بردن، افزایش دادن، بهتر کردن

Kenntnisse, Chancen usw.

مثال‌ ها:

کیفیتِ / دوامِ چیزی را بالا بردن

die Qualität/ die Haltbarkeit von etwas verbessern

بازدهِ کارِ خود را بالا بردن

seine Leistung verbessern

۴. تصحیح / صحیح کردن؛ اصلاح کردن؛ غلطگیری کردن؛ درست کردن

Aufsatz usw.

۵. تصحیح / صحیح کردن، گرفتن؛ رفع / بر طرف کردن

Fehler usw.

۶. تجدیدِ نظر کردن در، اصلاح کردن

Buchausgabe

۷. اشتباهِ کسی را تصحیح کردن، غلطِ کسی را گرفتن، از کسی غلط گرفتن [عا]؛ حرفِ / گفتۀ کسی را تصحیح کردن

jmdn. verbessern

مثال‌ ها:

لطفاً غلطهای مرا تصحیح کنید

verbessern Sie mich bitte [wenn ich Fehler mache]

حرفِ / گفتۀ خود را تصحیح کردن

auch: sich verbessern

۸. بهتر شدن؛ بهبود یافتن؛ [نیز:] بالا رفتن، افزایش یافتن؛ پیشرفت / ترقی کردن

sich verbessern (besser werden)

مثال‌ ها:

وضع بمراتب بهتر شده است / بهبود یافته است

die Lage hat sich wesentlich verbessert

امکانِ موفقیت بالا رفته است

die Chancen haben sich verbessert

در چند رشته پیشرفت کردن / بهتر شدن

sich in einigen Fächern verbessern

۹. به وضعِ [مالیِ / شغلیِ] خود سر و صورتی دادن، وضعِ خود را بهتر کردن

sich verbessern (finanziell usw.)