wort dictionary
FADE

verbergen

transitiv

۱. پنهان / مخفی کردن؛ پوشاندن

مثال‌ ها:

چیزی را زیرِ پالتوِ خود پنهان کردن

etwas unter seinem Mantel verbergen

صورتِ خود را با دست پوشاندن

das Gesicht in den Händen verbergen

۲. کتمان / پنهان / مخفی کردن (از)، بروز ندادن (به)؛ پرده پوشی کردن؛ پنهان نگهداشتن؛ در پرده نگهداشتن

(jmdm.) etwas verbergen (verheimlichen)

مثال‌ ها:

تو چیزی را از من کتمان می کنی

du verbirgst mir etwas

هیجانِ خود را بروز ندادن / کتمان کردن

seine Erregung verbergen

من حسابم پاک است / احتیاجی به پرده پوشی ندارم

ich habe nichts zu verbergen

۳. پنهان / مخفی شدن؛ خود را مخفی / پنهان نگهداشتن

sich verbergen

مثال‌ ها:

در جنگل / در پشتِ پرده ای پنهان شدن

sich im Wald/ hinter einem Vorhang verbergen

خود را از پلیس مخفی نگهداشتن / مخفی کردن

sich vor der Polizei verbergen

۴. نهفته بودن

sich verbergen (verborgen sein)