unterwegs
lokal۱. در بینِ راه؛ بینِ راه؛ در راه، توی راه [عا]؛ [نیز:] در حالِ مسافرت
مثال ها:
برای بینِ راه
für unterwegs (etwas mitnehmen usw.)
نامه در راه است
der Brief ist unterwegs
دیروز تمامِ وقت در راه بودم / از اینجا به آنجا می رفتم / [نیز:] روی پا بودم
gestern war ich den ganzen Tag unterwegs