untersuchen
transitiv۱. معاینه کردن، موردِ معاینه قرار دادن
Patienten usw.
مثال ها:
کسی را برای تشخیصِ سرطان معاینه کردن
jmdn. auf Krebs hin untersuchen
۲. بازرسی / معاینه / بازدید کردن
Maschine usw.
۳. رسیدگی کردن، تحقیق کردن دربارۀ، موردِ رسیدگی / تحقیق قرار دادن، تحقیقات به عمل آوردن دربارۀ
Fall usw., auch Rechtsw.
مثال ها:
علتِ سانحه فعلاً در دستِ رسیدگی است
die Unfallursache wird zur Zeit untersucht
۴. بررسی / مطالعه کردن، موردِ بررسی / تحقیق / پژوهش / مطالعه قرار دادن؛ تجزیه و تحلیل کردن
Problem usw., auch wissenschaftlich
۵. آزمایش کردن، موردِ آزمایش قرار دادن؛ تجزیه کردن
Blut, Urin usw.
مثال ها:
میزانِ چربیِ شیر را آزمایش کردن
Milch auf ihren Fettgehalt (hin) untersuchen