wort dictionary
FADE

umwerfen

transitiv

۱. (زدن و) انداختن؛ برگرداندن، چپه کردن

Gefäß, Stuhl; Wagen usw.

۲. روی دوش انداختن؛ به دورِ گردن انداختن

sich etwas umwerfen (Mantel, Tuch usw.)

۳. در هم ریختن، به هم زدن، باطل کردن؛ دگرگون کردن

Plan usw.

۴. کفری / آتشی کردن، از کوره در کردن / در بردن؛ [نیز:] کله پا کردن، از پا در آوردن

aus der Fassung bringen