wort dictionary
FADE

umbringen

transitiv

۱. کشتن، به قتل رساندن

مثال‌ ها:

کشته شدن، به قتل رسیدن

umgebracht werden

۲. خود را کشتن، خودکشی / انتحار کردن

sich umbringen

۳. خود را هلاک کردن / کشتن / از بین بردن / تلف کردن، پدرِ خود را در آوردن

sich umbringen; ugs.