überhaupt
modal۱. اصولاً، اساساً، اصلاً؛ [در نفی نیز:] ابداً، هیچ، به هیچ وجه
مثال ها:
من اصولاً معتقدم که
ich bin überhaupt der Meinung, dass
تو این کار را اصولاً / از همان اول نبایست می کردی
du hättest es überhaupt nicht tun sollen
اصلاً / ابداً حقیقت ندارد
das ist überhaupt nicht wahr
هیچ کس / اصلاً کسی متوجه نشد
das hat überhaupt niemand gemerkt
(یعنی) اصلاً امکانش هست؟ فکر می کنید امکانش اصلاً باشد؟
gibt es überhaupt eine Möglichkeit?
اصلاً چیزی خورده ای؟
hast du überhaupt schon etwas gegessen?
اصلاً چه می خواهد؟
was will er überhaupt?
اصلاً کجاست؟
wo ist er überhaupt?
۲. وانگهی، از این گذشته، بعلاوه، علاوه بر این
überdies, außerdem
مثال ها:
وانگهی چرا خودش پیشِ من نمی آید؟
(und) überhaupt, warum kommt er nicht selbst zu mir?