wort dictionary
FADE

überall

lokal

۱. همه جا

مثال‌ ها:

(در) همه جای آلمان، در سرتاسرِ آلمان

überall in Deutschland

همه (جا) او را می شناختند

er war überall bekannt

از همه جا، از اطراف و اکناف

von überall

هر جا که

überall, wo