wort dictionary
FADE

toben

intransitiv

۱. خروشیدن

Sturm, Wasserfall usw.

۲. خروشیدن، در تلاطم بودن، متلاطم بودن

Meer usw.

۳. جست و خیز کردن، ورجه وورجه / بدو بدو / بپر بپر کردن

Kinder

۴. نعره زدن، غریدن، داد و فریاد کردن؛ [نیز:] دست از پا نشناختن، از خود بیخود کردن

außer sich sein