wort dictionary
FADE

taugen

schwaches Verb

۱. به درد خوردن، به درد بخور بودن [عا]، قابل استفاده بودن، مفید بودن؛ به کاری آمدن؛ قابلیت داشتن

[hat]

مثال‌ ها:

این چاقو به درد نمی خورد/ به درد بخور نیست

das Messer taugt nichts

به درد می خورد؟، به درد بخور هست؟

taugt es etwas?

به درد این کار نمی خورد، قابلیت این کار را ندارد

er taugt nicht zu dieser/ für diese Arbeit

به درد معلمی/ معلم شدن نمی خورد، به کار معلمی نمی آید، او برای (کار) معلمی مناسب نیست

er taugt nicht zum Lehrer

به درد هیچ کاری نخوردن

zu nichts taugen

این پارچه به درد نمی خورد

der Stoff taugt nichts

این کتاب به درد بچه ها نمی خورد

das Buch taugt nicht für Kinder