steigen
intransitiv۱. بالا رفتن؛ صعود کردن؛ سوار شدن؛ [نیز:] پایین آمدن؛ پایین رفتن؛ پیاده شدن؛ بیرون آمدن؛ وارد شدن؛ داخل شدن
Person
از درختی / از نردبانی / از صندلیی بالا رفتن، (به) بالای درختی / نردبانی / صندلیی رفتن
auf einen Baum/ eine Leiter/ einen Stuhl steigen
سوارِ اسب / دوچرخه شدن
aufs Pferd/ Fahrrad steigen
از دوچرخه / از اسب پیاده شدن
vom Fahrrad/ Pferd steigen
سوارِ اتومبیل / هواپیما / قطار شدن
in den Wagen/ das Flugzeug/ den Zug steigen
از اتومبیل پیاده شدن / پایین آمدن
aus dem Wagen steigen
از آب بیرون آمدن
aus dem Wasser steigen
از تخت بیرون آمدن، بلند شدن
aus dem Bett steigen
از گودالی پایین رفتن، واردِ گودالی شدن
in eine Grube steigen
داخلِ وان شدن، توی وان رفتن
in die Badewanne steigen
از (روی) نرده گذشتن
über den Zaun steigen
۲. بالا رفتن، اوج گرفتن، صعود کردن
Ballon, Flugzeug usw.
بادبادکی را هوا کردن
einen Drachen steigen lassen
۳. به هوا رفتن، بالا رفتن
Rauch usw.
۴. طلوع کردن، بالا آمدن، بر آمدن
Sonne
۵. بالا رفتن، افزایش یافتن، بیشتر شدن؛ [قیمت نیز:] ترقی کردن
Kosten, Temperatur, Barometer usw.
(به میزانِ) پنج درصد بالا رفتن
um fünf Prozent steigen
سه برابر شدن
auf das Dreifache steigen
۶. شدت گرفتن؛ بیشتر شدن؛ بالا گرفتن
Spannung usw.