wort dictionary
FADE

starten

schwaches Verb

۱. حرکت کردن، راه افتادن؛ [نیز:] (در مسابقه) شرکت کردن

[ist]

مثال‌ ها:

از طرف باشگاه ما در مسابقه شرکت می کند

er startet für unseren Verein

۲. پرواز/ حرکت کردن، از زمین بلند شدن، به پرواز در آمدن

[ist]; Flugzeug usw.

مثال‌ ها:

هواپیما سر وقت حرکت کرده است

das Flugzeug ist pünktlich gestartet

۳. راه افتادن

[ist]; abreisen

۴. به راه انداختن، به حرکت درآوردن، حرکت دادن، (استارت زدن و) روشن کردن (موتور)

[hat]; Auto

۵. شروع/ آغاز کردن، به راه انداختن؛ دست به کاری زدن

[hat]; Rennen, Aktion usw.

۶. به پرواز/ به حرکت درآوردن

[hat]; Flugzeug, Rakete usw.

۷. شروع شدن

[ist]