wort dictionary
FADE

starten

intransitiv

۱. حرکت کردن، راه افتادن؛ [نیز:] (در مسابقه) شرکت کردن

مثال‌ ها:

از طرفِ باشگاهِ ما در مسابقه شرکت می کند

er startet für unseren Verein

۲. پرواز / حرکت کردن، از زمین بلند شدن، به پرواز در آمدن

Flugzeug usw.

۳. راه افتادن

abreisen