stammen
intransitiv۱. اهلِ / مالِ جایی بودن؛ متعلق به جایی بودن؛ از جایی آمدن؛ مالِ کسی بودن؛ از کسی بودن
aus etwas stammen; von jmdm. stammen
او مونیخی است، اهلِ مونیخ است
er stammt aus München
این زیتونها یونانی است / مالِ یونان است
die Oliven stammen aus Griechenland
کجایی است؟ اهلِ کجاست؟
woher stammt sie?
این میوه ها کجایی است / مالِ کجاست؟
woher stammen die Früchte?
این اسناد متعلق به قرونِ وسطی است
diese Urkunden stammen aus dem Mittelalter
در خانوادۀ ساده ای بزرگ شدن
von einfachen Leuten stammen
اصلِ این لغت لاتینی است، این لغت از لاتینی می آید
das Wort stammt aus dem Lateinischen
این بشقابها مالِ مادربزرگمان بوده است
die Teller stammen noch von der Großmutter
این جمله در آثارِ کانت آمده است، این جمله را کانت گفته است
der Satz stammt von Kant
این تمثیل در کتابِ مقدس آمده است
das Gleichnis stammt aus der Bibel
این نقاشیها از اوست، این طرحها را او کشیده است
die Zeichnungen stammen von ihm