wort dictionary
FADE

sperren

transitiv

۱. بستن، مسدود کردن

Gebiet, Straße, Grenze usw.

مثال‌ ها:

راه بند / بسته است

der Weg ist gesperrt

رفت و آمد از روی این پل ممنوع شده است

die Brücke ist für den Verkehr gesperrt

۲. قطع کردن

Gas, Telefon, Strom usw.

۳. ممنوع کردن

Warenverkehr

۴. (پرداختِ چیزی را) متوقف کردن

Löhne, Zahlungen usw.

مثال‌ ها:

پرداختِ وام به کسی را متوقف کردن

jmdm. den Kredit sperren

۵. مسدود کردن

Konto, Scheck usw.

۶. بلوکه کردن، جلوِ کسی را گرفتن؛ [نیز:] (از شرکت در مسابقات) محروم کردن

۷. محبوس کردن در؛ حبس کردن در؛ زندانی کردن در

sperren in Akk.

۸. مخالفت کردن (با)، (چیزی را) نپذیرفتن / قبول نکردن، به هیچ وجه تن در ندادن (به)

sich sperren (gegen)

۹. بستن؛ [نیز:] قفل کردن، قفلِ چیزی را انداختن

schließen

۱۰. [بینِ حروفِ کلمه ای فاصله گذاشتن و به این نحو آن را از باقیِ متن متمایز کردن]، فاصله دادن