sonst
۱. وگرنه، و الا، در غیر این صورت
anderenfalls
باید عجله کنیم وگرنه اتوبوس می رود
wir müssen uns beeilen, sonst fährt der Bus weg
یک کمی عجله کن وگرنه دیر می رسیم!
beeil dich ein bisschen, sonst kommen wir zu Spät!
۲. دیگر؛ بجز این، به غیر از این، علاوه بر این؛ به جز او [و غیره]
außerdem, im übrigen
سؤال دیگری هست؟، باز هم سؤالی دارید؟، سؤال دیگری هم دارید؟
gibt es sonst (noch) Fragen?; haben Sie sonst noch Fragen?
دیگر چه خبر؟
was gibt es sonst (Neues)?
چیز دیگری هم می خواستید؟، فرمایش دیگری هم هست؟، فرمایش دیگری هم دارید؟، امر دیگری نیست؟، دیگه چی؟
(wünschen Sie) sonst noch etwas?
دیگر چطوری؟
wie geht es dir sonst?
چیز دیگری/ دیگر چیزی نگفت؟
hat er sonst nichts gesagt?
کس دیگری/ دیگر کسی در ساختمان نبود
es war sonst niemand im Hause
دیگر کی/ به جز او کی ممکن است این کار را کرده باشد؟
wer sonst könnte es gewesen sein?
پس چطور؟
wie denn sonst?
دیگه هیچی!
sonst nichts!
۳. معمولاً؛ در موارد دیگر
für gewöhnlich
معمولاً همیشه برادرش می آمد
sonst kam immer ihr Bruder
این کتاب مرجعی که معمولاً / در موارد دیگر بسیار عالی است
dieses sonst so ausgezeichnete Nachschlagewerk
(درست) مثل همیشه/ طبق معمول
(genau) wie sonst
او که معمولاً اینقدر حساس نیست
sie ist doch sonst nicht so empfindlich
زودتر/ بیشتر از همیشه
früher/ mehr als sonst
او امروز مثل همیشه نیست
er ist heute ganz anders als sonst
۴.
مگه عقلت را از دست داده ای؟
aber sonst bist du gesund?