wort dictionary
FADE

solch

Demonstrativpronomen

۱. چنین، همچو؛ چنان؛ این گونه، این قبیل، این طور، این جور [عا]؛ [نیز:] چه، عجب؛ عجیب، خیلی، بد جوری [عا]

مثال‌ ها:

چنین امکانی

eine solche Möglichkeit; solch eine Möglichkeit

در چنین سر و صدایی

bei solchem Krach

چنین هوای بی نظیری، هوایی چنین بی نظیر، هوایی به این خوبی

solch herrliches Wetter

با چنان شدتی

mit solcher Intensität

چنین درگیریهایی، این گونه درگیریها، درگیریهایی از این قبیل / از این دست

solche Auseinandersetzungen

چنین کسانی، این گونه اشخاص، این جور آدمها، اشخاصی از این قبیل

solche Menschen

چه تصادفی!

solch ein Zufall!

چه آدمِ لجنی!

solch ein Scheusal!

سرم عجیب درد می کند، سردردِ عجیبی دارم

ich habe solche Kopfschmerzen

خیلی می ترسد، عجیب ترس برش داشته است

er hat solche Angst

چنین کسی، همچو آدمی

solch einer

موسیقیدانان و کسانی که خود را موسیقیدان می دانستند

Musikkenner und solche, die sich dafür hielten

عبارات کاربردی:

خودِ این فکر، این فکر به خودیِ خود، این فکر فی نفسه

die Idee als solche