wort dictionary
FADE

schreiten

starkes Verb

۱. گام/ قدم برداشتن؛ [آرام یا استوار] رفتن

[ist]

مثال‌ ها:

به سوی محراب گام برداشتن

zum Altar schreiten

(با قدم های آرام) در اتاق بالا و پایین رفتن

im Zimmer auf und ab schreiten

۲. به کاری پرداختن/ مبادرت کردن، به کاری اقدام کردن، کاری را آغاز کردن؛ دست به کاری زدن

[ist]; zu etwas schreiten

مثال‌ ها:

به اخذ رأی پرداختن، رأی گیری را آغاز کردن

zur Abstimmung schreiten

دست به عمل زدن، دست به کار شدن

zur Tat/ zu Taten schreiten