schleusen
transitiv۱. از آب بند گذراندن؛ [مج:] گذراندن، رد کردن
مثال ها:
از مرز / از گمرک گذراندن
über die Grenze/ durch den Zoll schleusen
۱. از آب بند گذراندن؛ [مج:] گذراندن، رد کردن
از مرز / از گمرک گذراندن
über die Grenze/ durch den Zoll schleusen