schenken
schwaches Verb۱. هدیه دادن (به)، هدیه کردن (به)؛ بخشیدن (به)؛ پیشکش/ تقدیم کردن (به)؛ [حقوقی:] هبه کردن به
[hat]; jdm. etwas schenken
(به مناسبت روز تولدش) به او هدیه چه بدهیم؟
was sollen wir ihm (zum Geburtstag) schenken?
به کسی کادوی تولد دادن
jdm. etwas zum Geburtstag schenken
این ساعت مال تو، این ساعت را به تو می بخشم
ich schenke dir die Uhr
چیزی را به کسی یادگاری دادن
jdm. etwas als Andenken schenken
چیزی را (به عنوان) هدیه گرفتن
etwas geschenkt bekommen
این را هدیه گرفته ام/ به من هدیه داده اند
das habe ich geschenkt bekommen
به مفت هم نمی ارزد، مفتش هم گران است
das ist geschenkt zu teuer
واقعاً مفته (قیمتش خیلی ارزان است)
das ist wirklich geschenkt
این که مفت است
das ist ja geschenkt (ugs.)
۲. بخشیدن به، کسی را معاف کردن از
jdm. etwas schenken (erlassen)
شش ماه از مدت حبسش را به او بخشیدند
ihm wurde ein halbes Jahr von seiner Haft geschenkt
چنگی به دل نمی زند؛ اهمیتی ندارد
das kannst du dir schenken
این فیلم را نبینی هم ضرری نکرده ای، این فیلم چندان تعریفی ندارد (چنگی به دل نمی زند)
den Film kannst du dir schenken (ugs.)
با هم تعارف ندارند، حساب همدیگر را خوب می رسند
sie schenken sich nichts (Rivalen usw.)
اینجا حسابی از ما کار می کشند
uns wird hier nichts geschenkt
۳.
[hat]; Funktionsv. => Aufmerksamkeit, Gehör, Glaube, Vertrauen usw.
نمی توانم این خبر را باور کنم
ich kann dieser Nachricht keinen Glauben schenken
به کسی اعتماد کردن
jdm. Vertrauen schenken
به حرف کسی گوش دادن
jdm. Gehör schenken
به موضوعی یا کسی توجه کردن
einer Sache oder jdm. Aufmerksamkeit schenken
۴. (از انجام کاری) صرف نظر کردن
sich