schallend
Adjektiv۱. پرطنین، طنین دار
عبارات کاربردی:
به کسی یک کشیده ی آبدار زدن
jdm. eine schallende Ohrfeige geben
سیلی جانانه، کشیده ی آبدار؛ [مج:] جواب دندان شکن
eine schallende Ohrfeige
قهقهه زدن
schallend lachen
۱. پرطنین، طنین دار
به کسی یک کشیده ی آبدار زدن
jdm. eine schallende Ohrfeige geben
سیلی جانانه، کشیده ی آبدار؛ [مج:] جواب دندان شکن
eine schallende Ohrfeige
قهقهه زدن
schallend lachen