saufen
starkes Verb۱. [در مورد جانور:] آب خوردن، نوشیدن؛ خوردن؛ نوشیدن [در مورد شخص تحقیرآمیز و غیر مودبانه]
[hat]
مثال ها:
به اسب آب دادن
dem Pferd zu saufen geben
عرق را مثل آب می خورد/ سر می کشد
er säuft den Schnaps wie Wasser
او مثل خر مشروب (الکلی) می خورد
er säuft wie ein Loch
۲. عرق خور/ الکلی/ مشروب خور بودن، عرق/ مشروب خوردن، (به حد افراط) مشروب الکلی نوشیدن
[hat]; itr., derb (Trinker sein)
مثال ها:
همه می دانند که عرق خور است / عرق می خورد
man weiß, dass er säuft