wort dictionary
FADE

prusten

schwaches Verb

۱. [از خستگی:] نفس نفس زدن؛ با صدای خرخر نفس کشیدن [نفس خود را از راه دهان و بینی بیرون دادن مانند اسب]، با صدای بلند عطسه کردن

[hat]

مثال‌ ها:

از خنده پکیدن

vor Lachen prusten

آب به صورت کسی فوت کردن

jdm. Wasser ins Gesicht prusten