wort dictionary
FADE

planen

schwaches Verb

۱. برنامه ریزی/ طرح ریزی کردن، برنامه ی کاری را ریختن/ چیدن، نقشه ی کاری را کشیدن، طرح کاری را ریختن

[hat]; einen Plan machen für

مثال‌ ها:

کاری را به دقت/ از مدت ها پیش برنامه ریزی کردن

etwas sorgfältig/ lange im voraus planen

طبق نقشه، مطابق برنامه؛ [نیز:] به طور دلخواه

wie geplant

۲. طرح ریزی کردن، طرح چیزی را ریختن، طرح چیزی را کشیدن

[hat]; entwerfen

مثال‌ ها:

این شهر را بسیار وسیع طرح ریزی کرده اند

die Stadt ist großzügig geplant

۳. در نظر داشتن، قصد/ خیال داشتن، در نظر گرفتن، در نظر بودن، قرار/ بنا بودن، بنا داشتن، بر آن بودن

[hat]; vorhaben

مثال‌ ها:

در نظر داشتیم از راه مونیخ برویم

wir hatten geplant, über München zu fahren

چیز خاصی در نظر ندارم/ نگرفته ام

ich habe nichts geplant

اصلاحات مورد نظر، اصلاحاتی که قرار بود انجام شود

die geplanten Reformen

تاریخ حرکت اواخر مارس در نظر گرفته شده است

die Abreise ist für Ende März geplant

در نظر است/ قرار است میزان تولید را بالا ببرند

es ist geplant/ man plant, die Produktion zu erhöhen