wort dictionary
FADE

pflegen

schwaches Verb

۱. پرستاری/ مراقبت/ مواظبت کردن از، رسیدن به

[hat]; Person

مثال‌ ها:

از کسی مراقبت/ پرستاری کردن

jdn. pflegen

۲. مواظبت کردن از، رسیدن به، تمیز نگهداشتن، نگهداری کردن

[hat]; Blumen, Haut, Zähne usw.

مثال‌ ها:

به سر و وضع خود/ به ظاهر خود رسیدن

sein Äußeres pflegen; auch: sich pflegen

خوب به خود رسیدن، خوب از خود مواظبت کردن

auch: sich pflegen ugs. (sich schonen)

خوب به خودش می پردازد

sie pflegt sich gut

این کفپوش ها را به راحتی می توان تمیز نگهداشت

diese Böden sind leicht zu pflegen

۳. دوستدار چیزی بودن، علاقه مند بودن به

[hat]; Kunst, Freundschaft usw.

مثال‌ ها:

دوستدار موسیقی است

er pflegt die Musik

همواره می کوشید رابطه ی خود را با دوستان خود برقرار نگهدارد

er pflegte die Beziehung zu seinen Freunden

با کسی رابطه داشتن

mit jdm. Umgang pflegen

۴. عادتاً انجام دادن

[hat]

مثال‌ ها:

معمولاً صبح زود بلند می شود، عادت دارد صبح ها زود بلند شود

er pflegt morgens zeitig aufzustehen

این گونه کوشش ها معمولاً به شکست می انجامد

solche Versuche pflegen fehlzuschlagen

(معمولاً) می گفت...

er pflegte zu sagen ...