wort dictionary
FADE

offen

Adjektiv

۱. باز

(Tür, Laden, Haar, Gelände usw.)

مثال‌ ها:

داروخانه هنوز باز است؟

ist/ hat die Apotheke noch offen?

با دهان باز؛ [مج:] هاج و واج

mit offenem Mund

این مغازه تا ساعت شش باز است

der Laden hat bis 18 Uhr offen

باز ماندن

offen bleiben

باز نگهداشتن

offen halten

باز گذاشتن

offen lassen

باز بودن

offen stehen

از تعجب دهانش باز ماند

vor Staunen blieb ihm der Mund offen stehen

عبارات کاربردی:

در روز روشن، در ملأ عام، جلوی روی/ جلوی چشم همه ی مردم

auf offener Straße

«روز درهای باز» [که همه مجازند برای آشنا شدن با طرز کار اداره ای، کارخانه ای و غیره از آن دیدن کنند (روزی که ورود (بازدید) برای عموم آزاد است)]

Tag der offenen Tür

تصمیم به عهده ی توست (خود مختاری) که بیایی یا نیایی

es steht dir offen, zu kommen oder nicht

راه چاره ای/ راه گریزی برای خود گذاشتن

sich einen Ausweg offen lassen/ halten

کسی را با آغوش باز پذیرفتن

jdn. mit offen Armen aufnehmen/ empfangen

در دریای آزاد، در آب های بین المللی

auf offener See/ offenem Meer

۲. نامشخص، نامعلوم، روشن نشده؛ حل نشده؛ معوق، عقب افتاده، پرداخت نشده [و غیره]

(noch nicht entschieden usw.)

مثال‌ ها:

نتیجه اش هنوز به هیچ وجه معلوم نیست

der Ausgang ist noch völlig offen

مسائل حل نشده/ قابل بحث، مسائلی که بی جواب مانده است

offene Fragen

صورت حساب تسویه نشده

eine offene Rechnung

بی تکلیف/ بی جواب ماندن

offen bleiben

خالی گذاشتن؛ بی جواب/ بی نتیجه گذاشتن

offen lassen

این سطر را خالی می گذارم

ich lasse diese Zeile offen

معوق ماندن، مطالبه نشده/ تسویه نشده ماندن

offen stehen

هنوز مبلغی از طرف شما پرداخت نشده مانده است

auf Ihrem Konto steht noch ein Betrag offen

۳. رک، رک و راست، رک و پوست کنده، بی پرده، صریح؛ صادقانه؛ سرگشاده

(freimütig, aufrichtig)

مثال‌ ها:

عقیده ی خود را بی پرده/ صادقانه گفتن

seine Meinung offen sagen

(اگر) راستش را بخواهید ...

offen gesagt/ gestanden ...

با کسی روراست بودن

offen (und ehrlich) zu jmdm. sein

آدم رک (و راست)

ein offener Mensch

نامه ی سرگشاده

offener Brief

رک و راست

ganz offen

۴. علنی، عمومی؛ آشکار، بی پرده؛ آشکارا، علناً

(unverhohlen)

مثال‌ ها:

تهدید علنی

offene Drohung

چیزی را آشکارا/ به همه نشان دادن، چیزی را پرده پوشی نکردن

etwas offen zur Shau stellen

۵. خالی (اشغال نشده)

(Stelle, Posten usw.)

Grammatik

POSITIVoffen
KOMPARATIVoffener
SUPERLATIVam offensten