wort dictionary
FADE

nachgeben

starkes Verb

۱. تسیلم شدن، تن در دادن، نرم شدن، کوتاه آمدن، وادادن [عا]؛ [نیز:] انعطاف نشان دادن، راه آمدن (با کسی)

[hat]; Person

مثال‌ ها:

در برابر کسی بیش از حد انعطاف نشان دادن، با کسی زیادی راه آمدن، بیش از اندازه ملاحظه ی کسی را کردن

jdm. zuviel nachgeben

با کسی راه آمدن

jdm. nachgeben

۲. تاب نیاوردن، شل شدن، خم شدن، وادادن، خالی شدن، شکم کردن [و غیره]

[hat]; Material usw.

۳. پایین آمدن، تنزل/ افت کردن

[hat]; Preis usw.

۴. برای کسی کمی دیگر غذا کشیدن، به کسی بیشتر/ باز هم غذا دادن

[hat]; jdm. nachgeben (beim Essen)

مثال‌ ها:

برای کسی کمی دیگر سیب زمینی کشیدن

auch tr.: jdm. Kartoffeln nachgeben

اجازه هست باز هم برایتان یک کمی سیب زمینی بریزم؟

darf ich Ihnen noch etwas Kartoffeln nachgeben?

۵. از کسی دست کمی نداشتن (در)، حریف کسی شدن (در)، با کسی برابری کردن (در)

[hat]; jdm. nichts nachgeben (an Dat.)

مثال‌ ها:

در کاری از کسی دست کم نداشتن

jdm. in etwas nichts nachgeben

در پشتکار دست کمی از دوستش ندارد

er gibt seinem Freund an Ausdauer nichts nach