wort dictionary
FADE

motivieren

schwaches Verb

۱. برانگیختن (به)، تشویق/ ترغیب کردن (به)، سوق دادن؛ بر آن داشتن که، واداشتن به

[hat]; motivieren zu (anregen)

مثال‌ ها:

تو را چه واداشت به اینکه/ چه بر آن داشت که دست به این کار بزنی؟

was hat dich dazu motiviert?

۲. مستدل/ مدلل کردن، توجیه کردن

[hat]; begründen

مثال‌ ها:

تقاضانامه اش به قدر کافی مستدل نبود

der Antrag war schlecht motiviert