wort dictionary
FADE

möglichst

kausal

۱. هر چه تندتر؛ تا آنجا که ممکن است زود، تا آنجا که ممکن است بزرگ و غیره...

möglichst schnell, möglichst bald, möglichst groß, etc.

مثال‌ ها:

هر چه زودتر (بهتر)، در اسرع وقت

möglichst bald

دستتان را تا آنجا که ممکن است کم حرکت بدهید

bewegen Sie den Arm möglchst wenig

هر چه بیشتر/ سریع تر

möglichst viel/ schnell

۲. حتی الاامکان، حتی المقدور، در صورت امکان، تا آنجا که ممکن/ مقدور است، تا آنجا که می شود

nach Möglichkeit

مثال‌ ها:

می خواهم تا آنجا که ممکن است خودم را درگیر قضیه نکنم

ich will mich da möglichst raushalten

در صورت امکان در مرکز شهر

[er sucht eine Wohnung] möglichst im Zentrum

یک اتاق بسیار ارزان، ارزانترین اتاقی که در اختیار است

ein möglichst billiges Zimmer