wort dictionary
FADE

mischen

schwaches Verb

۱. مخلوط کردن، قاتی کردن [عا]، در هم آمیختن

[hat]

مثال‌ ها:

رنگ ها را / آهک و آب را (با هم) مخلوط کردن

die Farben/ Kalk und Wasser mischen

به خمیر کشمش اضافه کردن، کشمش در خمیر ریختن و هم زدن

Rosinen in den Teig mischen

۲. بر زدن (ورق)

[hat]; tr., itr. (Karten)

۳. مخفی/ پنهان شدن در میان، [عا:] خود را قاتی چیزی کردن، قاتی چیزی شدن

sich mischen unter Akk.

مثال‌ ها:

قاطی جمعیت شدن

sich unter die Menge mischen

۴. دخالت/ مداخله کردن در؛ خود را قاتی کردن/ وسط انداختن در [عا]؛ فضولی کردن در [تحق]

sich mischn in Akk.

مثال‌ ها:

در کاری دخالت کردن

sich in etwas mischen

۵. مخلوط شدن

(sich)