meistern
schwaches Verb۱. از عهده ی چیزی بر آمدن
[hat]; Aufgabe usw.
۲. چیره شدن بر، غلبه کردن بر، از پیش برداشتن، از عهده ی چیزی بر آمدن، حریف چیزی شدن، فائق آمدن
[hat]; Schwierigkeiten
مثال ها:
از عهده ی دشواری های زندگی برآمدن، حریف زندگی شدن
das Leben meistern
بر مشکلات فائق آمدن
Probleme meistern
۳. مهار کردن
[hat]; Gefühle