markieren
schwaches Verb۱. علامت گذاری/ نشانه گذاری کردن، نشانه/ علامت گذاشتن؛ علامت زدن؛ مشخص کردن
[hat]; tr. (kennzeichnen)
۲. مشخص تر کردن، برجسته نشان دادن، برجسته ساختن؛ [مج:] با تأکید ادا کردن، مؤکد کردن، تأکید کردن
[hat]; tr. (hervorheben)
۳. خود را به ... زدن؛ ادای کسی را درآوردن؛ وانمود/ تظاهر کردن که
[hat]; tr. (vortäuschen)
مثال ها:
خود را به حماقت زدن
den Dummen markieren
ادای آدم های پرزور را درآوردن
den starken Mann markieren
خود را به مریضی زدن، ادای مریض ها را درآوردن، تمارض کردن
eine Krankheit markieren
وانمود می کرد که قولنج دارد
er markierte eine Kolik
او مریض نیست، خودش را به مریضی می زند (وانمود می کند که مریض است)
sie ist nicht krank, sie markiert nur
۴. بازی/ ادا درآوردن، وانمود/ تظاهر کردن
[hat]; itr.; (vortäuschen)