leisten
schwaches Verb۱. انجام دادن، کردن، عمل کردن؛ به انجام رساندن؛ بازده داشتن؛ از عهده برآمدن؛ نائل شدن
[hat]; tr.
کار برجسته ای انجام داده است/ به انجام رسانده است
er hat etwas Großes geleistet
من دو چندان کار کرده ام، بازده کارم دو برابر بوده است
ich habe doppelte Arbeit geleistet
آنقدرها هم کار نکرده ای/ کارت بازده نداشته است
du hast aber nicht sehr viel geleistet
کارش عالی بود
er hat ordentliche Arbeit geleistet
۲. وسع کسی به چیزی رسیدن، قدرت خرید داشتن، وسع/ استطاعت/ توانایی چیزی را داشتن، از عهده ی چیزی برآمدن
sich etwas leisten (können)
با این حقوق وسعم نمی رسد به اینکه ماشین داشته باشم
bei dem Gehalt kann ich mir kein Auto leisten
امروز می خواهم ولخرجی کنم و یک خاویار سفارش بدهم
heute leiste ich mir einen Kaviar
از عهده ی (مخارج) اش برنمی آیم (استطاعتش را ندارم)
das kann ich mir nicht leisten
تو چه کارها می کنی! عجب جراتی داری!
du leistest dir ja Dinge! iron
باز چه دسته گلی به آب داده ای؟
was hast du dir da wieder geleistet? iron.
۳.
[hat]; => Dienst, Eid, Folge, Widerstand usw.
به کسی کمک کردن
jdm. Hilfe leisten
برای کسی خدمتی انجام دادن
jdm. einen Dienst leisten
با کسی هم صحبت شدن
jdm. Gesellschaft leisten
مقاومت کردن
Widerstand leisten
تضمین کردن
Gewähr/ Garantie leisten
دعوتی را پذیرفتن
einer Einladung Folge leisten
در ... سهمی داشتن
seinen Beitrag leisten zu ...