laut
Adjektiv۱. بلند
Musik usw.
مثال ها:
به/ با صدای بلند
mit lauter Stimme
۲. (به/ با صدای) بلند
adv. (singen usw.)
مثال ها:عبارات کاربردی:
کمی بلندتر حرف زدن
etwas lauter sprechen
آهسته تر!
nicht so laut!
اینقدر سر و صدا نکنید!
seid nicht so laut!
قربان دهنت!، گل گفتی!
das kannst du laut sagen
۳. شلوغ، پر سر و صدا
(Straße, Person usw.)
مثال ها:
اینجا خیلی سر و صداست
hier ist es zu laut
یک خیابان شلوغ (پر سر و صدا)
۴. صدای خود را بلند کردن، داد زدن، عصبانی شدن
laut werden (Person)
۵. فاش شدن، به گوش مردم رسیدن؛ پخش شدن، سر زبان ها افتادن
laut werden (Geheimnis, Gerücht usw.)
عبارات کاربردی:
مبادا این را جایی بگویی!، مبادا صدایش را دربیاوری!، صدایش را درنیاور!، نگذار این موضوع را کسی بفهمد! [عا]
lass das ja nicht laut werden!
۶. بلند شدن، به گوش رسیدن؛ ابراز شدن، به زبان آمدن
laut werden (Protest, Wusch usw.)
Grammatik
POSITIV | laut |
KOMPARATIV | lauter |
SUPERLATIV | am lautesten |