lauern
schwaches Verb۱. در کمین کسی بودن/ نشستن، کمین کسی را کشیدن؛ کمین کردن، در کمین نشستن/ بودن
[hat]; auf jdn. lauern
مثال ها:
در آن جنگل همه جا خطر کمین کرده بود/ در کمین نشسته بود
in dem Wald lauerten überall Gefahren
۲. در کمین چیزی بودن/ نشستن، منتظر/ مترصد چیزی بودن، در انتظار چیزی بودن
[hat]; (auf eine Gelegenheit usw.); auf etwas lauern
۳. انتظار کسی/ چیزی را کشیدن؛ چشم به راه کسی بودن؛ گوش به زنگ چیزی بودن
[hat]