landen
schwaches Verb۱. به زمین نشستن، فرود آمدن؛ نشستن
[ist]; (Flugzeug; Sonde usw.)
در فرودگاه/ در فرانکفورت به زمین نشستن
auf dem Flughafen/ in Frankfrurt landen
در دریا/ در ماه فرود آمدن، بر روی دریا/ ماه نشستن
auf dem Meer/ Mond landen
هواپیما هم اکنون به زمین نشسته است
die Maschine ist gerade gelandet
۲. پهلو گرفتن (کشتی)، لنگر انداختن؛ وارد شدن، رسیدن
[ist]; Schiff
در بندر/ در جزیره پهلو گرفتن؛ به بندر/ به جزیره وارد شدن
im Hafen/ auf der Insel landen
۳. رسیدن
[ist]; ankommen
به سلامت به خانه رسیدن
gut zu Hause landen
۴. (رفتن و) افتادن؛ سر از جایی درآوردن؛ کار کسی به جایی کشیدن
[ist]; ugs. (geraten, wandern)
ماشین همین طور رفت و افتاد توی جوب
der Wagen landete im Graben
دست آخر سر از سینما درآوردم/ دیدم که پیش دوستانم هستم
schließlich landete ich im Kino/ bei Freunden
کار کسی به زندان کشیدن، به زندان افتادن
im Gefängnis landen
او به زندان افتاده است
er ist im Gefängnis gelandet
تبلیغات را یکراست می فرستیم توی سبد کاغذهای باطله
die Werbung landet direkt im Papierkorb
سر از کجا درآورده ایم؟
wo sind wir denn hier gelandet?
۵. (به این ترتیب) پیش او به جایی نمی رسی، (از این راه) پیش او کاری از پیش نمی بری
[ist]; bei ihm kannst du (damit) nicht landen ugs.