kippen
schwaches Verb۱. کج کردن، یک بر کردن، یک وری کردن [عا]، واژگون کردن
[hat]; tr. (Kiste, Waggon usw.)
۲. خالی کردن، ریختن، کج کردن و ریختن (مایعات؛ شن؛ آشغال)
[hat]; tr. (Flüssigkeit, Sand usw.)
۳. کج شدن، یک بر شدن، یک وری شدن [عا]؛ افتادن؛ در حال افتادن بودن؛ چپه شدن
[ist]; itr.
مثال ها:
میز (یک بر شده است و) دارد می افتد
der Tisch kippt
قایق چپه شده است
das Boot ist gekippt
(یک بر شدن و) از صندلی افتادن
vom Stuhl kippen
۴. کنار گذاشتن؛ حذف کردن؛ عوض کردن
[hat]; tr.; ugs.
۵.
[hat]
عبارات کاربردی:
یک پیک زدن (مشروب خوردن)
einen kippen